عارفانه

شعر و داستان و رمان و خاطره ...

عارفانه

شعر و داستان و رمان و خاطره ...

من اومدم !!!! + روز دختران + قسمت سوم داستان خودم !!!!

سلام .......... 

من اومدم .......         

 

بله ....... درست خوندیم ............ 

بالاخره من اومدم ...... 

بعد از حدود ۲ هفته بنده اومدم ........... 

آره بابا جون ........ منم ...... 

شبنم ........ خودمم ......... تعجب نکنین ......... 

 

وای نمی دونین چقدر دلم براتون تنگ شده بود .......... 

خیلی خیلی خیلی زیاد ........... 

هی هر دفعه که میخواستم بیام یه اتفاقی 

پیش میومد و نمیتونستم آپ کنم ........ 

 

خودمم از این قضیه خیلی ناراحت بودم تا  

اینکه بالاخره امروز این طلسم شکسته شد و 

من دوباره اااااااووووووووممممممممدددددددمممممممم ..... 

 

اول قبل از اینکه قسمت سوم داستانم  

رو بذارم میخواستم به همه ی دخترای عزیز 

روز دختر رو پیشاپیش تبریک بگم ......... 

مخصوصا به دوستای وبلاگیم : 

 

ثمین ، دوتا موناها ، مدی ، دوتا شیواها ، دلارام ، سارا ، مهشید ،  

نفس ، سحر ، تارا ، ریحانه ، اکرم ، بارون ، فاطمه ، هیلا ، 

نازنین ، ترگل ، کیمیا ، بهار ، مهتا ، آنا ، تمنا ، پروانه ، 

نجمه ، شیدا ، فرزانه ، خدیجه ، شیما ، مژگان ،  

یگانه ، لیلا ، صبا ، دختر بلورین ، مهرناز  و .... 

 

دوستای گل وبلاگیم * دخترا * روزتون 

 مبارک ...... شاد باشید ......  

 

حالا برین ادامه مطلب و بقیه داستانم ......

  

 

هیچ کس باور نمیکرد ، رستم مرد بزرگ ایران زمین به دانشگاه اونا اومده 

باشه و حتی بخواد ادامه تحصیل هم بده !!! 

رستم به پائین سن اومد و با سر به همه تعظیم کرد ....... 

سپس آقای رئیس دانشگاه گفت : « از همه ی شما  

خواهشمندم با آقای رستم رابطه ی خوبی برقرار کنین و  

باعث آزار و اذیت ایشون نشین .... » 

بعد رو به رستم کرد و ادامه داد : « کلاس اول شما  

ادبیات فارسی ... نه ... نه .... ببخشید ادبیات پارسی هست . 

امیدوارم بهتون خوش بگذره ....... »  

رستم پس از تشکر به سمت کلاس ادبیات حرکت کرد .  

اما ناگهان یادش اومد که رخش رو در حیاط دانشگاه جا گذاشته !!! 

برای همین هم سریع راه عوض کرد و به سمت حیاط  

رفت ......  

رخش در کنار شمشادهای حیاط ایستاده بود و کمی از اونها رو 

هم خورده بود ....... رستم تا اونو دید به سمتش رفت ، و  

افسار اون رو به دست گرفت و اون رو به سمت  

پارکینگ دانشگاه برد ........  

در پارکینگ پر بود از ماشینهای مختلف . از کمری و رونیز و  

glx گرفته تا پراید و پیکان جوانان گوجه ای و موتور گازی !!!!!!!!!! 

رستم برای رخش یه جای مناسب پیدا کرد و دوباره  

به سمت کلاس ادبیات به راه افتاد ......  

با هر بدبختی که بود کلاس رو پیدا کرد اما بدون در زدن وارد 

کلاس شد ....... استاد که از کار رستم بسیار  

عصبانی شده بود سرش داد زد و گفت :  

« آهای ..... مگه در طویله رو باز میکنی ؟؟؟ خجالت داره  

دانشجویی مثل شما اینطور رفتار کنه ...... » 

بعد در حالی که کمی از عصبانیتش کم شده بود ، آب 

دهنش رو قورت داد و ادامه داد : 

« خب ....... چون شما فرد تازه واردی هستین این بار 

می بخشمتون ........ اما امیدوارم دیگه تکرار نشه .......... 

حالا هم برین آروم بشینید سرجاتون ...... »   

 

رستم که از کارش خیلی شرمنده شده بود چشماش رو  

تیز کرد تا دنبال یه جای خالی بگرده ....... 

در همون لحظه بود که دختری که به نظر می رسید از  

رستم خیلی ترسیده از جاش بلند شد و گفت :  

« بفرمائید آقای رستم !!! من وایمیستم ....... » 

 بعد دخترک رفت و گوشه ی دیوار کنار سطل آشغال ایستاد . 

 

استاد با صدایی رسا گفت : « حالا قبل از اینکه  

درسمون رو شروع کنیم میخوام یه سوال ازتون بپرسم و .... 

 

خب اینم از قسمت سوم ...... 

چطور بود ؟؟؟؟؟؟ 

به نظر شما استاد میخواد چه سوالی بپرسه ؟؟؟؟؟؟؟ 

پس تا آپ بعدی منتظر  باشید !!!!! 

 

راستی نظر یادتون نره !!!!!!! 

خدافظ .......

 

 

 

نظرات 39 + ارسال نظر
پسر آهنی جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:40 ب.ظ http://shahin-shargh.blogfa.com

سلام.گفتم دست گرمی این نظر رو بزارم بعد برم داستان رو بخونم.
روز دخترا هم تبریک.ولی این پسرای بدبخت و مظلوم چی؟!اونا دل ندارن؟!!

سلام .........
حالا خوندیش یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون ....
ای پسرای حسود ........
شما همون روز دانش آموز کافیتونه ........

مدی جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:40 ب.ظ http://madikhanoom.blogfa.com

روزت مبارک خانومی

مرسی مدی جونم ......

Sara جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.my-zigorat.blogfa.com

جیجرم نمیشه همه شو با هم بذاریییِ؟!!!!!
مردمممم!

خدا نکنه ........
آخه میدونی اینجوری کیفش بیشتره ........
هیجان داره .......

مژگان جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ب.ظ http://www.mojgan-rad.blogfa.com

سلام گلم مرسی عزیزم
منم بهت تبریک میگم
مرسی که خبرم کردی
فعلآ

علیک سلام ........
خواهش میکنم ...........
ممنون ........

علی جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ب.ظ http://bia2myveb.blogfa.com

من چندومی ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
شبنم عزیز
خوبی؟؟؟
روز دختراست؟؟؟؟؟
از یادآوریت ممنون
منم به همه دخترا تبریک میگم!!!!!!!!!!
قسمت سوم داستانت جالب بود
یه کم کوتاه بود
ولی جالب
پست بعدی رو زود تر بنویس شبنم جون
نه بعد هفته

سلام ........
احیانا پنجمین .........
ممنون ..........
ببببببببببببلللللللللللللللللللللللللللللللللهههههههههه ........
خواهش میکنم ........
اونا هم تشکر می کنن .......

سعی میکنم ......

کتایون جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ب.ظ

به به شبنم خانم خوش اومدی صفا اوردی خوشحال شدم گلم

مرسی ........
منم از اومدن تو خوشحال شدم کتی جون ........

nima شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ق.ظ http://tarjomezaxm.blogfa.com

shayad duri dalile khobi baraye deltangi bashe
ama dalile khubi baraye faramushi nist?!1

...
جمله زیبایی بود ...........
...

یگانه شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.sokutgah.persianblog.ir

سلااااااااااااااااااام
............
......
...
.
کشتی مارو با این داستانه
.....................
............
.....
.
حداقل بگو چند قسمته؟
................
..........

......
...
.

سلام ........





والا چی بگم ........
.
.
.
.
.

مهشید شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ق.ظ http://bahoonestan.blogfa.com

سلام عزیزم... خوبی؟
بابا منتظر داستانت بودم...
قربونت برم منم روز دخترو به تو تبریک میگم

بیچاره دختره از ترسش رفت کنار سطل آشغال.
داستانت عجیبه ولی جالبه... منویاد مسافر زمان میندازه...

یعنی استاد چی میخواد ازش بپرسه؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام .......
خوبم مهشید جون .........
مرسی .........

چه تفسیر جالبی ........
نمی دونم والا .....
تو چی فکر میکنی ؟؟؟؟؟

ثمین جون(به سوی فردایی بهتر...) شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:18 ب.ظ http://fardai-behtar.blogsky.com


سلااااااااااام عزیز دلم
روز تو هم مبارک
مرسی عزیزم
خیلی دوست داررررررررررررررررررررررررررم

سلام .........
مرسی ثمین جونم ..........

مجید شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ب.ظ

سلام شبنم خانم ممنون از وبلاگ قشنگتون این داستان رستم تهرونی منو که گرفت گذری توی نت بودم خوردم به وبلاگ شما اگه یادم نره بازم سر میزنم بهتون موفق باشید خدافظ

سلام .........
خیلی ممنون .........
چه جالب .......
واقعا خوب بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حتما بیاین ......
منتظرتونم ......

مهتا شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ب.ظ http://desire.blogfa.com

ممنون که خبریدی عزیزم وممنون که روزمونو تبریک گفتی روزه توام مبارک نانازم
آخی چه باحال بووووداین داستانه

سلام ........
خواهش میکنم ...........

مرسی .....

دی جی بهنام شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ب.ظ http://www.djbehnam.blogsky.com

سللام چططوری چه عجب آپیدی
درسته که دیر اومدم ولی سرما خورده بودم
درست دیر اومدم ولی روزت مبارک

سلام ........
خوبم ......
دیگه دیگه ................
آخی ...... چرا ؟؟؟؟
ایشالله زود خوب شی ......
مرسی ........

کویر یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ق.ظ http://www.kaviir.wordpress.com

روزتان را تبریک گفته و امیدواریم روز برابری را جشن بگیریم در آینده... یحتمل معلم میخواد سوال کنه حالتون خوبه امروز؟

مرسی .......
من خوبم ...........................
شما چطور ؟؟؟؟؟

مژگان یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ http://www.mojgan-rad.blogfa.com

سلام عزیزم
آپم بدو بدو
منتظرتم

سلام مژگان جونم ........
الان میام .....
الان میام .......

پسر آهنی یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ب.ظ http://shahin-shargh.blogfa.com

سلام.رستم؟!!
جی کی رولینگ باید یه دوره ی خصوصی بیاد پیشت!!




سلام .........
اومده بابا ................
اما میدونی راستش زیاد استعداد نداشت ........
داشت عقده ای میشد ...گفتم یهو کاری دست خودش نده .......
معتاد نشه یه وقت ........
واسه همین هری پاتر رو نوشتم دادم دستش .......
گفتم برو خوش باش .......
دست منم بی نمک ..... رفت همه جا گفت خودش نوشته ........
یه تشکر خشک و خالی هم نکرد .......

lovely girl دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:04 ب.ظ http://deltangyhayeman.blogfa.com/

سلام وبلاگ خوبی دارید خوشحال میشم به کلبه منم سری بزنید اگه مایل بدین بگین با جه اسمی لینکتون کنم

سلام ......
ممنون که بهم سر زدی ........
منم الان میام ......

یگانه سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ق.ظ http://www.sokutgah.persianblog.ir

مبارک
سال نو
هزارو سیصدو...
..............
.........
....
..
.
2وبلاگ به روز است
................
...........
.......
...
.


الان میام ........

لیلا سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:12 ب.ظ http://leyla-moon.blogsky.com

سلااااااااااااااااااااام عزیز دلم
روزت مباررررررک عزیییییییییییزم
ببخش یه مدت نبودم
داستانت هم خیلی خوب پیش میره
منتظر قیه داستانت میمونم عزیزم
من هم آپم!!!

سلام .........
مرسی گلم ...........
خواهش میکنم ........
مرسی .......
الان میام ........

mona چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ http://www.jahanevaroon.blogfa.com/

سلااااااااام
روزت مبارک عزیزم
ببخش دیر کردم
فکر کنم میخواد بگه کی از رستم و ادبیات گذشته چیزی میدونه
ادامشو نوشتی بگو حتما
منتظرمااااا

سلام .........
به هم چنین ............
نمیدونم والا ......

دخترصورتی چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ http://bamanbash123.blogfa.com

سلااااااااااااااام
دلم برات تنگ شده بود
اصلا حوصله ندارم تو سرم یه خروار امتحان ریخته
من مدرسه ی نمونه میرم و معلماشم طبیعتا....
.چی بگم خواهر؟...؟؟
این قده درس دارم که تازه تونستم بیام نت..
تازه اونم دلیلش یه چیز دیگس اومدم تفریحی یه چن تا تست هوش ژیدا کنم حل کنم که حد اقل یه ذره استراحت کرده باشم
تو که جایزه ی مارو نمیدی.....
نمیدونم کی آژ میکنم؟؟؟؟؟

سلام مونا جون ..........
منم همینطور عزیزم ........
تقریبا مثل من ......

حالا خوبه معرفتش رو داشتی و به منم سر زدی ........
ممنون ......

مهشید چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ http://ghasr-e-man.blogfa.com/

سلام شبنم... خوبی؟
عزیزم من لینک قبلیمو حذف کردم و اینو جاش گذاشتم...

اگه دوست داشتی اسم و آدرس جدیدو به جای اون بذار...

سلام ..........
چرا مهشید جونم ؟؟؟؟؟؟؟؟
باشه .......
الان میام ببینم چی شده ........

مهتا دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ب.ظ http://desire.blogfa.com

سلام جیگرم
خوبیخوشملکم؟؟؟؟
تهنایم بیاپیشم باش؟؟؟
قوول؟؟
پس منتظرماااااااااااا

سلام ........
مرسی عسیسم .......
حتما ......
الان میام ......

یوسف جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:42 ب.ظ http://7zakhm.blogfa.com

سلام دوست عزیز!
منم تو وبلاگم نوشته هامو گذاشتم!
خوشحال میشم یه سر بزنی و نظرتو راجع بهشون بگی!
خیلی خوشحالم میکنی اگر منو با اسم7zakhm لینک کنی!
ممنونم!
منتظر حضورت هستم!

سلام ...........
چه خوب ..........
حتما ........
الان میام ...............

مهتا جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:07 ب.ظ http://desire.blogfa.com

سلووووووم جیگرم
آپم شبنم جونم

سلام ..........
الان میام عسیسم ...........

دختر بلورین یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ب.ظ http://princess89.blogfa.com/

سلام عزیزم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
بدو بیا گلم
منتظرتم
[گل]

سلام ..........
الان میام عزیزم .........

فرزاد پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:31 ب.ظ http://lehshode.blogfa.com

سلام
باشه بابا اومدی
ولی منم اومدم
خوش ادامه بدی
منتظرتم

سلام ..........
ممنون که اومدی ..........
خوش اومدی ..........
مرسی ........

مهرداد یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ http://www.khatereye-eshgh.blogfa.com

سلام
ولی مثل اینکه باز رفتی...!
شاد باشی....

سلام .........
نه بابا .........
الان میام ...........
ممنون ..........

لیلا سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:49 ب.ظ http://leyla-moon.blogsky.com

سلام عزیزم
منتظر آپت بودم پس چی شد؟!!!
اومدم بگم من آپم
بدو بیا پیشم!!!
منتظرماااا!!!

سلام .............
نگران نباش لیلا جون ..........
میذارمش ...........
الانم میام پیشت گلم ............

خدیجه پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:35 ب.ظ http://www.deltangekhoda.blogfa.com

سلام شبنم جووون آپم بیااا

الان میام خدیجه جون ...........

علی پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:23 ب.ظ http://bia2myveb.blogfa.com

سلام
فکر کنم ۲ ماهی هست آپ نکردی دختر
من آپم

سلام ...........
بله خب .....
حق با شماست ...............
ولی منم دلیل دارم ......
الانم میام ........

مهرداد شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:20 ب.ظ http://www.khatereye-eshgh.blogfa.com

سلااام
قبل از هر چیز تولد تبریک میگم...ایشال بخیر و نیکی بگذره...
من هیچوقت به شاگردام اجازه ندادم مزه بپرونن یا اگه همچین چیزی بشه بهش توصیه کردم حذف کنه...حذف نکرده با نمره ۲۵/۰ انداختمش...واسه همین توو کلاسم همه شاگرد زرنگن..حالا این چیکار میکنه یا باید خوب ضایش کنه یا کاری کنه حساب دست همه بیاد...

علیک سلام ..........
مرسی ......
چه جالب .... چه معلم خوبی !!!!!!!!
نمیدونم والا .........
منتظرش باش ..........

شیما یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:58 ب.ظ http://httpw://www.apadana182.blogfa.com

مژگان یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:29 ب.ظ http://mojgan-rad.blogfa.com/

سلام عزیزم
خوبی؟؟
چه عجب !!!!!!
دلم برات تنگ شده بود
تولدت مبارک گلم
مرسی که خبرم کردی

سلام مژگان جونم ............
مرسی ..... تو چطوری ؟؟؟؟؟؟؟

منم دلم واست تنگ شده بود ...............
ممنون ..........

بیدل یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:29 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

سلام دختر عموی بامعرفت. خوش گفتی. بیشتر به فکر این پسر عموت باش. من با دیال آپ گرفتار بودم. برای همین نمیتونستم بیام خدمتتون...

به به ..........
علیک سلام ...........
بالاخره شما اومدین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چشم .......
شمام سعی کن بیشتر به ما سر بزنی ......
پسر عمو خان ..............

سارا سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:15 ب.ظ http://tarannom-bahari.blogfa.com

سلام شبنم جوووووووووووووووون.
وب خیلی خیلی خیلی قشنگی داری.خوشحال میشم به منم سر بزنی.

سلام دوست عزیز ...........
ممنون از لطفت ......
حتما میام ......

عسگری چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:54 ب.ظ http://z-asgari.blogfa.COM

شبنم جان وبت رو دیدم خیلی روحیه ی شادی داری طراحی صفحه وروشنی اون مثل چهره شاد و بشاش و ژر انرژیته
متاسفانه وقت ندارم قصه ت رو بخونم ولی قول میدم بخونمش موفق باشی

سلام خانوم عسگری عزیز .......
ممنون از لطفتون .........
بی نهایت از این که بهم سر زدید متشکرم .........
امیدوارم دوباره حضور گرمتون رو توی وبم ببینم ...........

بهار و کیمیا چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ب.ظ http://disneygrils.persianblog.ir

سلام... آپیم

عاطفه چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:55 ب.ظ http://www.barbie1373.blogfa.com


سلام شبنم خانوم خوشحال میشم به من سر بزنی و با هم تبادل لینک داشته باشیم

سلام عاطفه جان .........
حتما میام ٫یشت ........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد