عارفانه

شعر و داستان و رمان و خاطره ...

عارفانه

شعر و داستان و رمان و خاطره ...

سهراب سپهری{باغی درصدا}

در باغی رها شده بودم
نوری بیرنگ و سبک بر من می وزید
ایا من خود بدین باغ آمده بودم
و یا باغ اطراف مرا پر کرده بود ؟
 هوای باغ از من می گذشت
اخ و برگش در وجودم م یلغزید
 ایا این باغ
سایه روحی نبود
که لحظه ای بر مرداب زندگی خم شده بود ؟
ناگهان صدایی باغ را در خود جا داد
صدایی که به هیچ شباهت داشت
 گویی عطری خودش را در ایینه تماشا می کرد
 همیشه از روزنه ای نا پیدا
این صدا در تاریکی زندگی ام رها شده بود
سر چشمه صدا گم بود
من ناگاه آمده بودم
خستگی در من نبود
 راهی پیموده نشد
ایا پیش از این زندگی ام فضایی دیگر داشت ؟
ناگهان رنگی دمید
پیکری روی علفها افتاده بود
 انشانی که شباهت دوری با خود داشت
باغ درته چشمانش بود
 و جا پای صدا همراه تپشهایش
زندگی اش آهسته بود
وجودش بی خبری شفافم را آشفته بود
وزشی برخاست
دریچه ای بر خیرگی ام گشود
روشنی تندی به باغ آمد
باغ می پژمرد
و من به درون دریچه رها می شدم

نظرات 3 + ارسال نظر
یاسر چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:14 ق.ظ http://asemooni.blogsky.com

سلام آسمونی

بسیار زیبا و دلنشین بود. اشعار سهراب همیشه حس خوبی به من میده. اصلا هم کهنه نمیشه حتی اگه چند بار بخونمشون.

به کلبه منم بیا

مدیروبلاگ"1300مقاله وتحقیق رایگان" چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:21 ق.ظ http://beheshtnet.blogfa.com

سلام
خوب بود
اگه وقت کردید به وب من هم یه سری بزنید
من بیش از1300مقاله وتحقیق رایگان راجمع آوری کردم
وبلاگ من الان پیج رنک2 داره
ومی خواهم باوبلاگ شماتبادل لینک کنم
لطفااگرتمایل داریدمن راباعنوان "1300مقاله وتحقیق رایگان"وبه آدرس:http://www.beheshtnet.blogfa.com
لینک کنیدوسپس ازطریق نظرات خبردهیدتامی خواهیدباچه نام وآدرسی لینک شوید
من بعدازاینک شمارولینک کردم بهتون اطلاع می دم
ممنون

ش.ه پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ب.ظ

با سلامممممممم
سروده های لطیف و نغز و دلفریبی بود..............
حظ وافر بردممممممممممممم..............................
پاینده باشییییییی.............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد